درکشور چین رقص و آواز همانند کشورهای دیگر از زمانهای بسار کهن متداول بود، و احساسات اشخاص نمایش را با نوعی مبالغه روان شناختی نشان میداد. در حدود قرن هفتم و هشتم پیش از میلاد، راهبان بودایی برای جلب مردم به معابد، داستانهایی از کتابهای مقدس را با قصه و آواز نقل میکردند که در آنها از آوازهای عامیانه و رقص استفاده میشد. دورههای درخشان هنر و ادبیات چین به دوره قبل از حمله مغولها و دوره تسلط مغولها بر چین تقسیم میشود.
هنر و ادبیات چین قبل از حمله مغولها

سلسله هان
اولین دوره درخشان هان و ادبیات چین قبل از حمله مغولها است. زمانی که چین از نظر وسعت برابر با وسعت امپراطوری روم بود. در این دوره همه گونه سرگرمی شامل نمایشهای ورزشی، ژیمناستیک، حرکات آکروباتیک، چشم بندی، تردستی و موسیقی وجود داشت. امپراطوران سلسله هان فعالانه هنر را ترویج میکردند.
سلسله یانگ
رواج نمایشهای تارخی و پرشکوه که در آن شخصیتهای تاریخی را بازسازی میکردند. مشهور است که امپراطور«یانگ تی»پیش از انقراض امپراطوریش نمایشی ترتیب داد که در آن ۱۸ تا ۳۰ هزار اجرا کننده در محلی به درازای ۶ کیلومتر شرکت جستند.
سلسله سونگ
در این دوره فرهنگ و هنر چین شکوفا شد. ساخت وسایل صنعتی، جنگی و هنرهای دستی رواج یافت. داستان گو و نقالی به اوج رسید. این داستانها توسط نقالان یا راویان حرفهای در چایخانهها نقل میشد.(نخستین تماشاخانههای عمومی که در چین ساخته شدند همان چایخانهها بودند.)
ویژگیهای اجرای نمایشی چین
-در درام چین صحنه آرایی اندک است و تماشاگران برای فهمیدن نمایشنامه ناچار هستند تخیل خود را به کار گیرند (یک صندلی شاید نمادی از پل، یا کوه یا یک تخت سلطنتی باشد). -رنگ لباس و چهره از قراردادهای مهم اجرای نمایش است و در بیشتر موارد نشانگر شخصت، حرفه و طبقه اجتماعی است. - حرکات و اشارهها آنچه را که قرار است اتفاق بیفتد نشان میدهد. - موسیقی از بخشهای مهم اجرای درام چین است.
- نمایشهای چین معمولاً دارای داستانی با پایان خوش و همراه با موسیقی هستند.
نمایش در قرن ۱۶ و ۱۷
اسپانیا
نویسندگان اسپانیایی پس از رنسانس بیشتر از نویسندگان ایتالیایی تاثیر گرفتند. در ابتدا به داستانهای سلحشوران، جنگاوران و قطعات رمانتیک میپرداختند.«میگوئل سروانتس» نویسنده رمانس مشهور «دون کیشوت» از جمله نویسندگان اسپانیا است که با نگاهی طنزآمیز اثری زیبا آفریده است. «لوپه دوگا» از نویسندگان نمایشی اسپانیا است که او را پرکارترین نویسنده جهان میدانند، زیرا حدود ۴۸۰ نمایشنامه از او باقیمانده است.
«کالدرون» ازجمله نمایشنامه نویسان عصر طلایی اسپانیایی است که نمایشنامه «قاضی سالامئا» متعلق به او است.
فرانسه
آغاز دوره نئو کلاسیک
فرانسه در قرن ۱۷ متلاطم ترین دوره نمایشی و سیاسی را داشت. از ناآرامی تا ثبات کامل. این دوره را به دلیل احیای قوانین هنری یونان و روم، دوره «نئو کلاسیک» مینامند. فرانسویها در این دوره قواعد ارسطویی را استخراج و ترجمه کردند، و به اجرا درآوردند. مهم ترین گونه یا ژانر نمایش این دوره «تراژدیکمدی» بود. نمایشی ترکیبی از تراژدی و کمدی که در آن نمایش به شکل جدی و مصیبت بار آغاز میشود اما شادمانه و با پایان خوش به اتمام میرسد، یا دسته کم میتوان گفت با مرگ و مصیبت به پایان نمیرسد. تراژیکمدیهای این دوره را بیشتر با عنوان«عشق در برابر شرف» یا «شنل و شمشیر» و یا «عشق و وظیفه» نام میبرند. چهرههای برجسته نئو کلاسیک فرانسه عبارتند از:
پیر کرنی:او را پایهگذار و تثبیت کننده مبانی نئو کلاسیک فرانسه می دانند. از مهمترین آثار او میتوان به «السید» و «ردگونه»اشاره کرد.
ژان راسین: ویژگیهای آثار راسین، داشتن طرحهای ساده و شخصیت پردازی پیچیده است که در آثاری چون «فدر» دیده میشود.
مولیر:مولیر را میتوان بزرگترین کمدی نویس این دوره فرانسه دانست. مولیر با ایجاد گروههای نمایشی دوره گرد و به خصوص با تاکید بر کمدیا دل آرته ایتالیا توانست، تحول بزرگی در کمدی فرانسه به وجود آورد. امروزه آثار او را با عناوینی چون کمدی رئالیستی و کمدی اجتماعی میشناسند. برخی از آثار او عبارتند از: «تردستیهای اسکاپن»، «مریض خیالی»، «طبیب اجباری» ،«میزانتروپ»، «تارتوف» ،«خسیس» ،«دون ژوان»،«زنان فضل فروش».
نمایش در سده ۱۸ در فرانسه
نمایش در سده هجدهم در سرتاسر اروپا گسترش یافت. هر شهری صاحب تماشاخانهای شد. نمایشنامه نویسان این دوره به طرح مسائلی از طبقات متوسط پرداختند. با آوردن شخصیتهای عادی در آثار خود به خلق نوع جدیدی از درام پرداختند که اصطلاحاً آن را «نمایش بورژوایی» می خوانندو از طرفی جایگاه استقلال میان آمریکا، انگلیس و انقلاب کبیر فرانسه و مشاجرات فکری و فلسفی این قرن زمینه را برای نهضت ادبی قرن آینده یعنی«رمانتی سیسم» آماده کرد.
چهره جنجالی نقد و نمایشنامه نویسی فرانسه در قرن هجدهم «دیده رو» است. او نقاد، نمایشنامه نویس، فیلسوف و داستان پردازی است که در آثارش بر خلاف عرف، نظرات جدیدی را مطرح میکند. رسالاتی مانند: «درباره شعر نمایشی» و«قیاس ضد و نقیض در بازیگری» از آثار اوست.
در زمینه کمدی«بومارشه» موفقیت زیادی کسب کرد. اثر مهم او عبارت است از: «عروسی فیگارو».
در زمینه تراژدی میتوان به «ولتر» اشاره کرد که شهرتش بیشتر به دلیل افکار فلسفی و رساله مشهورش به نام «بحث درباره تراژدی» است.
اصفهان
اِصفَهان یا اِسپَهان دربارهٔ این پروندهشهری باستانی-گردشگری در مرکز ایران است. این شهر مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است. اصفهان سومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران و [[مشهد] است.این شهر در میان سالهای ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی به ویژه در قرن شانزدهم میلادی در میان حکومت صفویان هنگامی که برای دومین بار (پس از دوران سلجوقیان) پایتخت ایران شد، رونق فراوانی گرفت. حتی امروزه نیز شهر مقدار زیادی از شکوه گذشته خود را حفظ کردهاست. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آنها به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیدهاند. اصفهان در سال ۲۰۰۶ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و در سال ۱۳۸۸ به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی انتخاب شد. این شهر به داشتن معماری زیبای اسلامی و بسیاری از بلوارهای زیبا، پلهای سرپوشیده، کاخها، مسجدها و منارههای منحصربفرد معروف است. این امر باعث شدهاست که در فرهنگ ایرانی اصفهان، نصف جهان لقب بگیرد. میدان نقش جهان یکی از بزرگترین میدانهای دنیاست و نمونه برجستهای از معماری اسلامی است که توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شدهاست.
نامهای پیشین
از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: الیهودیه (که وجه تسمیه الیهودیه آن بود که در زمان بخت نصر، یهودیان را از بابل کوچ داده و در این مکان ساکن کرده بودند)، صفاهان، صفویان، جی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی و نصف جهان سرشناس بودهاست.پس از فتح توسط اعراب مسلمان و چون در عربی حرف «پ» وجود نداشته بمرور زمان با لهجه و حرف «ص» بصورت «اصفهان» تلفظ گردید.
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند بختیاری، فارس، خوزستان، سیستان و... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت میکردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمدهاست.
این شهرنامهای کهنتری هم دارد که با نام کنونی آن، هیچگونه پیوندی ندارد، مانند: گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا.
برخی اصفهان را معرب (عربی شده) اسپهان یا سپاهان مینامند به معنی جایگاه سپاه. شاید در ایران باستان این شهر محل تجمع سپاه بوده گه این چنین نامیده شدهاست. زمانی که کورش بزرگ بابل را گرفت و یهودیان رااز اسارت نبوکدنصر شاه بابل، نجات داد شماری از آنها به ایران آمدند و در این منطقه که به دارالیهودیه نامگذاری شد اسکان یافتند.
تاریخچه
در طول تاریخ به آسانی نمیتوان رد شهر اصفهان را به طور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آن که در دوران پیش از اسلام گرانیگاه شاهنشاهیهای هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی این شاهنشاهیها و به ویژه میانرودان بود، این شهر در کانون توجه این دودمانها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی میتوان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پیگیری نمود. در دوران ساسانیان به دستور یزدگرد اول یک پادگان نظامی احتیاطی برای آموزش و اعزام نیروی کمکی احداث گردید - بغیر از این پادگان نیز سه مرکز نظامی در (مرو) و (گرگان) و (تیسفون) نیز بوجود آمده بود. این مراکز دارای نیروی ثابت بوده و فقط «سپاهان» برای تعلیم و اعزام نیروی کمکی پیش بینی شده بود.اصفهان کنونی در قدیم گابای (جی) نام داشت و در آغاز مرکز قبیله پَرِتاکِن (که نام فریدن از آن بهجا مانده) بودهاست.
پارتاکن یکی از قبایل بختیاری باستان بوده و در فریدن کنونی که در حال حاضر بخشی از آن بختیاری نشین است سکونت داشتهاند و فریدن در زمان رضاشاه از استان بختیاری جداشد و ضمیمه اصفهان گردید. بنابراین نباید نام پارتیکن را جزو پیشینه اصفهان ذکرنمود. به نظر میآید نام اسپهان (به معنی جایگاه ارتش) از روزگار ساسانیان به بعد جایگزین نام گی شدهباشد. آنگونه که در سرگذشتنامهها آمده، سوارهنظام ساسانی به هنگام صلح در سبزهزارهای پیرامون اسپهان بهویژه در بخش غربی این شهر تا دامنههای کوهها و سرچشمهٔ زایندهرود استقرار مییافت. اسپهان از آنجا که ولیعهدنشین ساسانیان بود امتیازی نسبت به شهرهای ایران آن زمان بهدستآورد. در زمان ساسانیان گاه اسپهان و گاه ارمنستان ولیعهدنشین شاهنشاهی ایران بود ولی اسپهان این امتیاز دیگر را نیز داشت که نشیمنگاه و قلمرو نفوذ واسپوهران یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی صاحب نفوذ در پادشاهی نیز بود.
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم بندی حکومتی زمان ساسانیان بودهاست را حفظ کردهاست. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیوه بودهاست و از آن تحت عنوان گابای یا تابای نام برده شدهاست.
سدههای نخست اسلامی
در سدههای آغازین اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام میبرند؛ شهری بنام جَی در مکان فعلی محله جی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود. نام جی بعدها به شهرستان و تغییر پیدا کرد و از یهودیه با عنوان جهودستان نیز یاد شدهاست. عربها اسپهان را در سال ۲۳ هجری تصرف کردند و این شهر نیز مانند دیگر شهرهای ایران تا آغاز سدهٔ چهارم هجری زیر سلطهٔ اعراب قرار داشت. در زمان خلیفه منصور عباسی در دهکدهٔ خشینان (احمدآباد امروزی) کاخی بزرگ بنا شد و بارویی به گرد شهر اصفهان کشیدهشد و خشینان به جویباره (یهودیه) پیوستهشد.
دیلمیان
در سال ۳۱۹ ه. ق. مردآویج زیاری با سپاهش از گیلان، اصفهان را آزاد کرد و این شهر را به پایتختی برگزید و جشن سده را با شکوه بسیار در این شهر برپا کرد. در سال ۳۲۷ قمری این شهر به دست رکنالدوله دیلمی افتاد که وی نیز اصفهان را پایتخت خود قرار داد. پس از آن شهر اصفهان پیشرفت پیشین خود را بازیافت و کانون گرد هم آمدن دانشوران و سرایندگان شد.
دوره سلجوقی
در بهار ۴۴۲ هجری قمری طغرل سلجوقی اصفهان را پس از یک محاصره طولانی و ویرانگر گشود. البته شهر به زودی به تدبیر ابولفتح مظفر نیشابوری که از طرف طغرل به حکومت اصفهان منسوب شده بود، بازسازی شد، ۵۰۰،۰۰۰ دینار خرج ساخت بناها شد و سه سال از مردم هیچ مالیاتی گرفته نشد. توسعهٔ سریع شهری، مردمی که در جریان درگیریها گریخته بودند را دوباره به شهر کشاند، همچنین طغرل پایتخت حکومتش را از ری به اصفهان منتقل کرد. گسترش شهر در زمان آلب ارسلان نیز ادامه یافت، اما در دوران ملکشاه و وزیر باتدبیرش خواجه نظام الملک طوسی بود که شهر به اوج شکوهش رسید به طوری که جمعیت شهر دو برابر شد و بناهای بسیاری در آن ساخته شد.
دوره صفوی
در سال ۱۰۰۶ هجری قمری شاه عباس صفوی پایتخت صفویه را از قزوین به اصفهان منتقل کرد، مولف عالم آرای عباسی سبب این انتقال را علاقه شاه عباس به طبیعت اصفهان میداند. دوری از مرزها، کاهش دادن قدرت قزلباشان، بهبود تجارت و ترس شاه عباس از پیشگویی منجمانی که ماندنش را در قزوین برای جانش خطرناک دانسته بودند از دیگر دلایل ذکر شده برای این انتقال است. گزیدن اصفهان به عنوان پایخت توسط شاه عباس، نتایج مثبتی برای این شهر به بار آورد، مسجدها، آب انبارها و کاروانسراهای بسیاری در شهر ساخته شد، به ابتکار شیخ بهایی شبکههای کامل ارتباطی و آبیاری پدید آمد و با بنیان نهادن شهر بازرگانی نجف آباد در چند کیلومتری غرب اصفهان برای تهیه آذوقه شهر، زیربنای زراعی استواری برای پایتخت جدید پدید آمد.
«اصفهان در روزگار شاه عباس اول تا مرگ شاه عباس دوم برتر از همهٔ شهرهای خاورزمین بوده است. در این روزگار، با افزوده شدن کویهای (:محلات) چهارگانهٔ (عباسآباد، جلفا، گبرآباد و اسپهان) نمای پایتخت صفوی از قسطنطنیه هم بزرگتر و زیباتر بود.»
دوره انقلاب اسلامی و پس از آن
در ۱۴ مرداد ۱۳۵۷ تظاهرکنندگان اصفهانی که برای هفتم کشته شدگان حادثه مشهد به خیابانها آمده بودند و البته برخی شان نیز مسلح بودند بیشتر قسمتهای شهر را به تصرف درآورند و آیت الله خادمی را که چندی پیش از آن بازداشت شده بود آزاد کردند، ناآرامیهای دو روزه اصفهان با اعلام حکومت نظامی توسط دولت و با هجوم نیروهای ارتش، پایان یافت. این نخستین بار از سال ۱۳۳۲ بود که در مرکز یک استان حکومت نظامی اعلام میشد.
معماری
پیش از اسلام
از دوره قبل از اسلام، چیزی به جز بقایای آتشکدهای در کوه آتشگاه، اکتشافات اندکی در تپه اشرف و همچنین پل شهرستان (متعلق به دوران ساسانیان) بجا نماندهاست که از میان آن سه، تنها بنای برپا و برجا پل شهرستان است.
بیشتر آثار تاریخی بجا مانده در مربوط به دورهٔ اسلامی است. آثاری از تمامی دورههای تاریخی پس از اسلام بجا ماندهاست اما بویژه آثار دو دوره باشکوه از تاریخ اصفهان یعنی دورهٔ سلجوقی و دورهٔ صفوی برجستگی ویژهای دارد، که هر کدام دارای ویژگیها و سبک معماری یگانه خود است.
سلجوقیان
معماری سلجوقیان - که بویژه در مسجد جامع نمود مییابد - ساده و بیپیرایه اما با ظرافت فراوان است. از ویژگیهای دیگر معماری این دوره سکوت و درونگرایی به دور از هر گونه جلوهگری آن است. بجای آنکه بیننده تحت تأثیر آنی آن قرار گیرد، آرام آرام زیبائی و عظمت اسرار آمیز آن را در جای خود احساس میکند. برخلاف معماری و هنر دوره صفوی که توجه به جلوههای رنگ و نور و چشمگیری و درخشندگی از ویژگیهای آن است. آرامگاه ملکشاه و سلطان سنجر و خواجه نظام الملک از آثار تاریخی این دوره در شهر اصفهان میباشد. یکی از قدیمی ترین شهرهای اصفهان شهر گز در ۱۰ کیلومتری اصفهان است یکی از آثار مهم باقیمانده در این شهر مسجد جامع شر مربوط به دوره سلجوقیان است.
صفویان
در سال ۱۰۰۰ هجری قمری بدستور شاه عباس اول پایتخت صفویان به اصفهان انتقال یافت دراین زمان جمعیت اصفهان به یک میلیون نفر رسید وبه شدت از نظر مراکز تجاری وفرهنگی ترقی نمود.عصر صفوی، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی در ایران است. هنرمندان شهر جلفای آذربایجان اوج شکوه معماری ایران را در اصفهان به نمایش گذاشتند. زیباترین و با شکوهترین آثار معماری ایران در همین دوره، توسط معماران خلاق و هنرمندی چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد. در زمان شاه عباس اول صفوی پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل شد. اصفهان در مرکز امپراتوری صفوی قرار داشت و نسبت به قزوین به خراسان نزدیک تر بود. موقعیت جفرافیایی این شهر موجب افزایش سرعت عکسالعمل شاه در مقابل تهدیدات ازبکان و عثمانیان بود. شاه عباس بدون ایجاد تفییرات عمده در بخش قدیمی شهر، بخشهای جدیدی را به آن افزود. میدان نقش جهان، دولتخانه و خیابان چهارباغ در کنار بخشهای قدیمی شهر ساخته شدند.
از ویژگیهای مهم در شیوهٔ معماری این دوره، علاوه بر استحکام و زیبایی ساختار، درخشش بیان است. در آثار این دوره تابش رنگ و نور، و جذابیت سطوح و شکوه چشمگیر آنها، احساس زیبائی خیره کنندهای در بیننده ایجاد میکند و طنین رنگها و سطوح مکرر کاشیهای درخشان به منظرهای شفاف، مجرد و روحانی تبدیل میشود.
معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارآیی، بسیار متنوع است و در تمامی ابعاد حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویا دارد. باشکوهترین مساجد، عظیمترین میدانها، زیباترین پلها و خیابانها، بزرگترین بازارها، مدرسهها، و کاروانسراها در این عصر ساخته شد. و همه در نوع خود در اوج کمال هنری، استحکام و کارآیی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل، که گاهی نمیتوان باور کرد که انسانی ناچیز آن را پدید آورده باشد.
جغرافیا
موقعیت جغرافیایی
اصفهان در ۴۳۵ کیلومتری تهران و در جنوب این شهر قرار دارد. شهر اصفهان دارای طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹دقیقه و ۴۰ ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۳۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه شمالی میباشد. محدوده شهری آن به چهارده منطقه شهری تقسیم میشود و در خارج از محدوده شهری نیز از غرب به سمت خمینی شهر و نجف آباد، از جنوب کوه صفه و سپاهان شهر، از سمت شمال به شاهین شهر و از شرق نیز به د شت سگزی منتهی میشود.
سطح شهر از سطح عمومی دریاها حدود ۱۵۷۰ متر ارتفاع دارد و در قسمت شمالی و شرقی به کویر محدود میگردد و در قسمت غربی و جنوبی نیز به سلسله کوههای زاگرس منتهی میشود. کوهستان کرکس در پنجاه کیلومتری شمال اصفهان و زردکوه بختیاری در جنوب غربی آن قرار دارد. وجود آبهایی همانند زاینده رود که از زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته دلیل پیدایش این شهر میباشد. شهر اصفهان بر روی دشتی به نسبت هموار با شیبی در حدود ۲ درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیدهاست. در طی سدههای گذشته نیز به سبب وجود آب فراوانتر و آلودگی کمتر در سمت جنوب غربی توسعه بیشتری یافتهاست.
تقسیمات کشوری
آب و هوا
این شهر در منطقهای نیمه کویری در مرکز ایران و در کنار زایندهرود قرار گرفته که از کوههای مرکزی ایران سرچشمه میگیردو به باتلاق گاوخونی میریزد و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران محسوب میشود. زایندهرود بزرگترین رود فلات مرکزی ایران از کوههای مرکزی ایران سرچشمه گرفته و از میان اصفهان میگذرد. همچنین جنگل ناژوان از مناطق خوش آب و هوای حاشیه زایندهرود میباشد، از دیگرمناطق طبیعی قابل گشت و گذار اصفهان میتوان به کوه کلاه قاضی و کوه صفه اشاره نمود. منطقه کلاه قاضی یک پارک ملی است با نام پارک ملی کلاه قاضی که محل زیست جانوران زیادی مانند کل، پازن، بز، آهو، و عقاب است.
اقلیم شهر اصفهان در شمال و شرق از منطقه کویری تاثیر گرفته و در جنوب به جهت وجود کوه صفه از هوای خنک تری بهرهمند است. آب و هوای اصفهان به طور کلی معتدل و خشک است و مقدار بارش باران و برف به نسبت کمی دارد. حداکثر درجه حرارت در تابستان ۴۰ درجه سانتیگراد است که تابستانهایی گرم و خشک را میسازد.
مردمشناسی و فرهنگ
جمعیت
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ تن برآورد شدهاست. در سال ۱۳۹۰ طبق آمار رسمی کشور، جمعیت این شهر ۱،۷۵۶،۱۲۶ برآورد شده است. اصفهان از دیرباز از مهمترین مراکز شهرنشینی در فلات ایران به شمار میرفتهاست. در ۵ دی ۱۳۱۹ در زمان رضاشاه برای اولین بار در ایران به سبک اروپای در اصفهان از مردم سرشماری بعمل آمد و ۲۰۴ هزار و ۶۰۰ تن را ساکن شهر اصفهان گزارش کردند.
زبان
مردم اصفهان به زبان پارسی و لهجه اصفهانی صحبت میکنند. از ویژگیهای لهجه اصفهانی اضافه کردن حرف «س» به آخر واژگان میباشد، که به جای واژه «است» استفاده میشود. همچنین ارامنه اصفهان نیز به زبان ارمنی سخن میگویند.
دین و مذهب
دین اسلام و مذهب تشیع دین و مذهب رسمی اصفهان است ولی از سدههای پیش ارامنه، یهودیان و سایر اقلیتهای مذهبی نیز در شهر زندگی میکردهاند. جلفا که در جنوب اصفهان قرار گرفته منطقهای است که بیشتر ارمنی نشین میباشد و از منطقههای خوب شهر نیز قلمداد میشود. اصفهان شهری است که اسلام به صورت تدریجی و آرام آرام به رضا و رغبت از سوی مردم اصفهان پذیرفته شد. یکی از صحابه رسول خدا و از شیعیان امام علی (ع) به نام «عبدالله بن بریر خزاعی» اسلام و را به اصفهان آورد. ورود مذهب تشیع به این شهر در طی چندین دوره زمانی صورت گرفته که مهمترین آن عبارتنداز: هجرت ابن هلال ثقفی از کوفه به این شهر، اقامت و تبلیغ صاحب بن عباد وزیر آل بویه در این شهر، هجرت تبلیغی علامه حلی و شاگردانش به همراهی و حمایت الجایتو (شاه خدا بتده) پادشاه شیعه مغول، و در آخرین دوره در دوره صفویه و هجرت علمای جبل عامل به این شهر، بافت شیعی این شهر به نقطه تکامل رسید.
یهودیان اصفهان از قدیمی ترین اهالی این شهر میباشند که در گذشته در محله جویباره (اصفهان) ساکن بودهاند ولی اکنون بیشترشان به خارج کشور مهاجرت کردهاند، معدود یهودیهای باقیمانده هم بیشتر در خیابان فردوسی ساکن هستند.
«در اصفهان، ارامنه و دیگر شاخههای مسیحی، زرتشتیان، بانیان-هندوهای تاجرپیشه- و یهودیان زندگی میکردند. اصفهان در جایگاه یک پایتخت و با شکوفایی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که در روند تاریخی خود داشت، همواره کانون نگرش اقلیتها بود.»
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در اصفهان به قرار زیر بود:
آداب و رسوم
روز و نماد اصفهان
در بهمنماه سال ۱۳۸۳ پس از پیشنهاد گزینش روز اصفهان از سوی دکتر شاهین سپنتا و استقبال برخی از سازمانهای غیردولتی اصفهان از این پیشنهاد، تلاشی برای گزینش روز اصفهان آغاز شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ پس از فراخوان «هماندیشی برای نام گذاری روز نکوداشت اصفهان» روز «یکم آذرماه» هر سال از سوی بیش از ۳۰ نفر از اصفهان شناسان به عنوان «روز نکوداشت اصفهان» گزینش و تصویب شد و بر اساس پیشنهاد دکتر لطفالله هنرفر نگاره تاریخی منقوش بر کاشی کاریهای سردر قیصریه اصفهان را که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) طراحی شدهاست، به عنوان نماد اصفهان برگزیدند. دلیل انتخاب آنها این بود که بر اساس مستندات تاریخی زایچه شهر اصفهان در ماه آذر (قوس) است.
در متن بیان نامه مصوب اصفهان شناسان آمدهاست:
«... از آنجا که احداث باروی حفاظتی یا حصار بزرگ اصفهان به منظور تضمین امنیت شهر تاریخی اصفهان در دوران دیلمیان و در زمان رکنالدوله دیلمی (۲۹۲ - ۳۶۶ هجری قمری) صورت گرفت و برپایی این باروی امنیتی به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اصفهان شناخته میشود، یاد روز آن رویداد تاریخی از این روی شایسته تر از دیگر پیشنهادها است. همچنین چون در آن زمان برپایی باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه این شهر در آذر ماه (برج قوس) صورت گرفت، لذا روز یکم آذرماه هر سال (مطابق با ۲۲ نوامبر) به عنوان روز نکوداشت اصفهان برگزیده میشود. همچنین نگاره تاریخی منقوش بر کاشیکاریهای سردر بازار قیصریه اصفهان که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) و با محتوایی متعالی طراحی شدهاست، به عنوان نماد این روز گزیده شد.» از آن سال تاکنون، هرساله سازمانهای مردم نهاد اصفهان و سازمانهای دانشجویی دانشگاههای اصفهان یکم آذرماه را به عنوان روز اصفهان و هفته اصفهان را از یکم تا هفتم آذرماه گرامی میدارند. انجمن دوستداران اصفهان نیز شعار «اصفهان برای همیشه، برای همه» را به عنوان آرمان مشترک همه دوستداران اصفهان برگزیدهاست که بر پوسترهای روز اصفهان به چشم میخورد.
برخی نیز سوم اردیبهشت را به عنوان زادروز شیخ بهایی، روز اصفهان میدانند در حالی که او در روز ۲۶ ذیحجه سال ۹۵۳هجری قمری برابر با ۸ اسفندماه سال ۹۲۵هجری شمسی متولد شدهاست ولی در تقویم رسمی کشور سوم اردیبهشت، روز شیخ بهایی نام گرفته و اخیراً نیز این روز، روز ملی کارآفرینی نامیده شدهاست.
نماد جانوری اصفهان
در سال ۱۳۹۳ قوچ و میش اصفهان با نام علمی Ovis orientalis isphahanica از سوی فعالان زیست محیطی این شهر به عنوان نماد جانوری اصفهان پیشنهاد شد. قوچ و میش اصفهانی که در همه مجامع علمی جهان به نام شهر تاریخی اصفهان شناخته می شود طبق اعلام اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN) در فهرست گونه های آسیب پذیر (VU: Vulnerable) قرار دارد.زیستگاه این زیرگونه خاص در فلات مرکزی ایران در مناطق تپه ماهوری و کوهپایه های استان اصفهان به ویژه پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمشلو، پارک ملی و پناهگاه حیات وحش کلاه قاضی و پناهگاه حیات وحش موته در شمال استان اصفهان است. تاخت و تاز شکارچی ها و شکار بامجوز و بدون مجوز یکی از مهم ترین عواملی است که قوچ و میش اصفهانی را به عنوان یک زیر گونه آسیب پذیر در لیست قرمز معرفی کرده است و طبق مطالعات انجام شده، چرای بیش از حد دام، تصرف و تغییر کاربری اراضی، فعالیت نیروهای نظامی در داخل منطقه و عبور کنار گذر غربی اصفهان و شهرک های صنعتی واقع در شمال و شرق پناهگاه حیات وحش قمشلو از مهمترین عوامل تهدید زیستگاهی برای این گونه منحصر به فرد به شمار می آید .
ساختار شهری
شهرداری
نظم و امنیت
شهر اصفهان به لحاظ حفظ بافت جمعیتی سنتی خود در اغلب نقاط شهر و نیز همکاری مداوم مردم با نهادهای انتظامی و امنیتی، در مقایسه با سایر کلان شهرهای ایران از ضریب امنیت نسبتاً بالایی برخودار است همچنین میتوان گفت یکی از امن ترین شهرهای ایران است و وجود بیش از ۲۰ کلانتری انتظامی و ۳ ناحیه مقاومت متعلق به سپاه پاسداران و نیز مرکزیت اداره اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی، بر روند حفظ و صیانت از شهر تاثیرگذار بودهاست.
مهندس
مهندس کسی است که تلاش میکند که یک ساختار عملیاتی و عملی از مفهومی را ایجاد
کند و در یکی از رشتههای مهندسی آموزش دیده باشد و یا به طور حرفهای در آن
رشته مشغول به کار باشد. مهندسان از فناوری، ریاضیات، و دانش برای حلّ مسائل
کاربردی استفاده میکنند.
ریشهٔ واژه در فارسی
مهندس (برگرفته از کلمه هندسه که معرب واژه فارسی اندازه است)، اندازه گیرنده.
غیاث. تقدیرکننده. محاسب. شماردار.
متخصص ایجاد طرحها و کارهای ساختمانی و معماری یا راهسازی یا کشاورزی و یا
ساختن انواع ماشین.
کسی که در علم هندسه و اشکال عالم باشد. (غیاث). عالم هندسه. هندسه دان. مساح.
زمین پیما. اندازه گیرندهٔ زمین و بنا و کاریز و بنا و جز آن و سنگ تراشی و
نجاری و معماری و غیره.
آنکه اندازه گیرد مجاری قناتها و ابنیه را. مقدر مجاری میاه و قنی . معمار.
متخصص در امور ساختمان. کار نمای بنایان
ریشه واژهٔ مهندس واژه فارسی اندازه است. این واژه در فارسی میانه به گونهٔ
تلفظ میشده که پس از وام گرفته شدن این واژه از سوی عربی و صرف آن در یکی از
بابهای آن زبان واژه مهندس به معنی اندازه گر از آن ساخته شده است. اما امروزه
مهندس به کسی اطلاق میشود که به یکی از علوم مهندسی آشنا باشد و در میان عامه
کسی که هندسه بداند را مهندس خطاب نمیکنند.
در افغانستان از واژه انگلیسی آن استفاده میشود.
پیشینه
در ابتدا، مهندس به کسی گفته میشد که ماشینهای نظامی را میراند. مفهوم مهندس
غیر نظامی در قرن شانزدهم در هلند پدید آمد و به سازندگان پلها وجادهها نسبت
داده میشد، سپس این مفهوم در انگلیس و سایر کشورها هم ظاهر شد.
وظایف یک مهندس
وظایف مهندسی بدین گونهاند که یک مهندس میبایست ضمن شناخت مسئله یا موضوع
کاری، علوم و فنون لازم، محدودیتهای مربوطه را تشخیص دهد تا بتواند به
دستاوردهای لازم برسد. محدودیتها شامل منابع در دسترس، محدودیتهای جسمانی یا
فنی، آمادگی برای پیرایشها یا افزایشهای آینده، و دیگر عاملها مانند نیازهای
هزینه ای، ساختپذیر بودن، اقتصادی و کاربردی بودن میباشد. با درک این
محدودیتها، مهندس، شناسهها و مشخصات حدودی که یک شیء یا سامانه میتواند در
چارچوب آن ساخته یا بهبود داده شود را مشخص کرده و ارائه نماید. از اینرو
ملاحظات بسیاری بر روی کار مهندسی تأثیر دارند. که از آن دسته ملاحظات دقت بالا
توانای تحلیل کنشها و وا کنشها میباشد. یک مهندسی موفق در بالا رفتن سطح
زندگی بشر تا ثیر بسزای میگذارد، بنا بر این یک مهندس علاوه بر دانستن قوانین
فیزیکی وشیمیایی جهان هستی باید از قوه تخیل بالای بر خوردار باشد که موجب
گسترش دانش بشر میشود. یک مهندس با در نظر گرفتن قوانین و استفاده بجا از آنها
و ترکیب موثر برخی از آنها قادر خواهد بود نیازهای اجرای نسل بشر را با کیفیت
مناسب و در کمتر ین زمان و با بالا ترین بازده بر طرف سازد. مهندس با درک بهتری
که از قوانین هستی دارد علاوه بر طراحی تولید و راهاندازی در زمینه نیازهای
حال و آینده بشر باید از قدرت تحلیل خود در رسیدن به بهترین بازده تلاش کرده و
بهرهوری را افزایش دهد. مهندس کسی است که ضمن شناخت دقیق روابط حاکم بر موضوع
بتواند مساله را به شکل فرمول درآورد.
مهندسی
مهندسی روش و حرفهٔ کاربرد علوم فنی میباشد که با استفاده از قوانین طبیعت و
منابع فیزیکی به ساخت و طراحی مواد، ساختارها، ماشینها، ابزار و سیستمها و یا
پردازشها میانجامد. شخصی که در رشته مهندسی تحصیل کردهاست را مهندس
مینامند.
یک سد، نمونه ای از سازهای ساخته شده توسط مهندسین
شبیه سازی رایانه ای، کاری که مهندسان بسیار با آن سر و کار دارند.
هیات مهندسان آمریکا در جهت توسعه حرفهای مهندسی را اینگونه تعریف کردهاست:
کاربرد خلاقانهٔ اصول علمی جهت طراحی یا توسعه ساختارها، ماشینها, اسباب و یا
روشهای تولید - و یا کلیه اموری که ترکیب این امور باشد- و یا بنا کردن و یا
عمل کردن به همین طریق با اشراق کامل از طرح آنها و یا پیش بینی رفتار آنها تحت
شرایط عملی معین، به شکلی که همهٔ آنها هدف کاربری مشخص داشته باشند و شرایط
اقتصادی پروژه را در نظر بگیرند و امنیت زندگی و مالکیت را در نظر بگیرند.
توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی عبارتست از رشد اقتصادی همراه با تغییرات بنیادین در اقتصاد و
افزایش ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه
اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز
متحول خواهند شد.
تفاوت رشد و توسعه
در ابتدا لازم است دو کلمه رشد و توسعه را از یکدیگر تمیز دهیم. باید بدانیم که
این دو لغت دارای دو مفهوم متفاوت و جدا از یکدیگر می باشند، به طوری که واژه
لاتین آنها نیز با یکدیگر تفاوت دارد. در زبان انگلیسی معادل رشد واژه «Growth»
توسعه معادل واژه «Development» می باشد.
رشد
در رشد اقتصادی متغیرها از نظر کمی مدنظر است، لذا رشد تغییرات کمی اقتصادی
است، تغییرات کیفی را بیان نمی کند پس به این ترتیب رشد چیزی نیست، جز تغییرات
(کمی) تولیدات ناخالص ملی (y∆) یعنی تغییرات نسبت به یک سال پایه بیان رشد
خواهد بود. بنابراین تغییرات کمی اقتصادی در یک جامعه را رشد گویند.
توسعه
در توسعه اقتصادی متغیرها از نظر کیفی مدنظر است لذا توسعه در واقع تغییرات
کیفی یک جامعه را بیان می کند که تظاهر آن می تواند، در رشد تبلور یابد. به این
ترتیب توسعه اقتصادی عبارت است از تغییرات کیفی در ساختار اقتصاد یک جامعه و آن
دسته از تغییرات بنیادی که بر تولید ناخالص ملی اثر می گذارد. به این ترتیب دو
لغت رشد و توسعه را با توجه به تعاریف بالا از یکدیگر تمیز می دهیم.
نظریه های توسعه
نظریه رستو
او معتقد است که تمام جوامع بشری یا به عبارتی تمام کشورهای دنیا در روند توسعه
خود از مراحل زیرین گذار می کنند:
مرحله جامعه سنتی (ابتدایی)
مرحله مقدماتی
مرحله خیز (جهش اقتصادی)
مرحله بلوغ
مرحله مصرف انبوه
نظریه مایکل تودارو
اقتصاددانانی نظیر مایکل تودارو در بررسی توسعه و توسعه نیافتگی، نفس صرف کمیت
های اقتصادی را در میزان رشد سالانه تولید ناخالص ملی و توسعه نیافتگی را در
میزان صرف درآمد سرانه، اشتغال و نابرابری درآمدهای گروه های اجتماعی مورد نقد
قرار می دهند اما مانند سینگر و لوئیز معلول، توسعه و توسعه نیافتگی را جانشین
علت نموده و توسعه نیافتگی را حاصل سه جزء اقتصادی و نیز غیر اقتصادی یعنی
پایین بودن سطح زندگی، پایین بودن اعتماد به نفس و آزادی محدود می دانند. که
پیوسته عنصر معلول توسعه نیافتگی اقتصادی_اجتماعی می باشد.
نظریه آرتور لوییس
او اظهار می دارد که انتقال نیروی انسانی از بخش سنتی به بخش پیشرفته، هسته
اصلی توسعه اقتصادی در این جوامع می باشد، چون در بخش سنتی مازاد نیروی انسانی
وجود دارد و بخش پیشرفته به علت پویایی و تحرک، قادر به جذب نیروی انسانی بخش
سنتی است. به عبارت دیگر در بخش سرمایه داری قابلیت جذب سرمایه وجود دارد،
تمرکز سرمایه در بخش مدرن اقتصاد انجام می گیرد و در واقع سرمایه جذب می شود و
بخش سنتی می تواند نیروی انسانی ارزان قیمت را تأمین نماید و به این طریق امکان
رسیدن به رشد اقتصادی فزاینده با توجه به بخش مدرن اقتصادی به وجود می آید.
نظریه هارود دومار
او رابطه ای را که بین درآمد، پس انداز، نرخ رشد اقتصادی، و تولید ناخالص ملی،
وجود دارد بیان می کند. به عبارتی عواملی را که او در نظر می گیرد عبارتند از:
میل به سرمایه گذاری، میل به پس انداز در جامعه، نرخ رشد اقتصادی و درآمد ملی.